سگهای جنگ
حالم خوب نیست؛ نگرانم؛ نگران خودم، دیگران و خیلی چیزهای دیگر. دیدن بلاهت و حماقت و تمامیتطلبی و ستیزهجویی و شنیدن حرف مُفت و هارت و پورت سیاسی حالم را بهم میزند. بوی جنگ حالم را بهم میزند.
«سگهای جنگ مذاکره نمیکنند،
سگهای جنگ تسلیم نمیشوند،
آنها میستانند و شما میپردازید،
و باید بمیرید تا آنها بتوانند زنده بمانند،
میتوانید به هر دری بزنید،
اما هر جا که بروید خواهید فهمید که آنها پیش از شما آنجا بودهاند،
خوب، برندهها شاید ببازند و اوضاع شاید بهم بریزد،
اما هر چه را که تغییر دهید سگها برجای خواهند ماند.
یک دنیا که رزمگاهی است،
یک دنیا و نابودش خواهیم کرد،
یک دنیا…یک دنیا…» — سگهای جنگ، «لغزش آنی در منطق»، پینک فلوید