نابک‌ها (۵)

از هزاران کیلومتر دورتر صدایش را پای تلفن گوش می‌دهم. ده، بیست دقیقه‌ای حرف می‌زنیم و از حال و احوالم می‌پرسد و من هم. بعد وقتی می‌خواهد خداحافظی کند، یادآوری می‌کند که «ما هنوز با هم یک صحبت طولانی داریم». از آن روز بارها فکر کرده‌ام به این حرفش و هر بار با خودم گفته‌ام که برای یک بار در زندگی هم که شده، از منتظر بودن خوشحالم.



یک نظر دربارهٔ «نابک‌ها (۵)» داده شده است.

  1. joresh چنین گفته است :

    man alan farsiwebam! jat ye livane nashoste gozashtan! man bodam eteraz mikardam

نظر دهید