واگویهها (۱۶)
از بیرون «خطکشی»شدهام و از درون گمگشده و شیدا…میدانی بامزگی دردناکش در چیست؟ آخر و عاقبتش چیزِ هجوی است که نه خطکشی خوبی است و نه شیداییای شایسته!
از بیرون «خطکشی»شدهام و از درون گمگشده و شیدا…میدانی بامزگی دردناکش در چیست؟ آخر و عاقبتش چیزِ هجوی است که نه خطکشی خوبی است و نه شیداییای شایسته!
۲۰ شهریور ۱۳۸۷ در ساعت ۲۲:۲۹
سلام
چقدر ساده بود ولي هزاران حرف در آن نهفته بود
نميدانم ولي حس ميكردم همچين حرفهاي خودم بود