واگویه‌ها (۱۶)

از بیرون «خط‌کشی‌»شده‌ام و از درون گم‌گشده و شیدا…می‌دانی بامزگی دردناکش در چیست؟ آخر و عاقبتش چیزِ هجوی است که نه خط‌کشی خوبی است و نه شیدایی‌ای شایسته!



یک نظر دربارهٔ «واگویه‌ها (۱۶)» داده شده است.

  1. ميرنصر چنین گفته است :

    سلام
    چقدر ساده بود ولي هزاران حرف در آن نهفته بود
    نمي‌دانم ولي حس مي‌كردم همچين حرف‌هاي خودم بود

نظر دهید