بایگانی موضوعی "زندگی"

واگویه‌ها (۲۵)

یکشنبه, خرداد ۱۵م, ۱۳۹۰

بیم نابودی می‌رود آن یک مثقال تسلط به زبان مادری را که مایهٔ مباهات پنداشته می‌شد. این جملهٔ پیشین خودش نشانه‌ای است. پیدا کنید غلط‌های انشایی را. مباد که املایی یافت شود که گر چنان باشد، درِ این حُجرهٔ خاک‌آلود گِل باید گرفت.

واگویه‌ها (۲۳)

دوشنبه, بهمن ۷م, ۱۳۸۷

به دلیل شرایطی بسیار خاص و ناعادلانه، به زودی کارم را از دست می‌دهم. با این که چُس‌مثقال بیشتر آلمانی نمی‌دانم، دارم دنبال کار می‌گردم. دو روز آخر هفته خودم را حبس کرده‌ام توی خانه به بطالت و افسردگی.
از اوضاع دنیا هم که بپرسید، باید بگویم که بهتر از این نمی‌شود! اخبار غزه که فروکش […]

«فقط آن که تنهاست»

یکشنبه, بهمن ۶م, ۱۳۸۷

زمانی کسی که خاطرش بسیار برایم عزیز بوده و هست، در راستای مرض موسیقی‌دوستی من، گفتآوردی را از مایا آنجلو برایم نقل کرد:

«موسیقی پناهگاه من بود؛ می‌توانستم در فضای بین نُت‌ها بخزم و به تنهایی پشت کنم.»

برای آن که تنهاست شاید فرآورده‌های خلاقانه بشر بهترین آرام‌بخش باشد؛ یک رمان خوب، تکه‌ای شعر دلچسب، فیلمی محکم […]

واگویه‌ها (۲۲)

پنجشنبه, بهمن ۳م, ۱۳۸۷

می‌گوید که بهش گفته است که چه دردسری برایم پیش آمده و درآمده که : «لابد خودش را خوب نشان نداده آنجا!». این را که می‌شنوم جواب می‌دهم که قضیه این‌ها نبوده و اینطور بوده و آنطور. خیلی وقت بعد - روزها بعدتر شاید - زخمی خیلی کهنه، باز دردش شروع می‌شود.

واگویه‌ها (۲۴): غُرغُر

پنجشنبه, بهمن ۳م, ۱۳۸۷

0