سه فیلم برای ادبیاتیها
اول؛ سیلویا
گزارشی تقریباً دقیق و بیطرفانه از چند سال آخر زندگی سیلویا پلات پس از ازدواج با تد هیوز. در مورد این دو شاعر مشهور، کشمکشهای بسیاری بین صاحبنظران وجود داشته و دارد. عدهای پلات را قربانی بیوفایی و زنبارگی هیوز میشمارند و برخی اعتقاد دارند که پلات آنقدر از لحاظ روانی بیمار و ناامن بود که آخر و عاقبتی غیر از آنچه پیش آمده است برای او متصور نبود. به نظر من این فیلم خیلی دقیق و هوشمندانه هر دوی این دیدگاهها را کنار هم مطرح میکند و پیش میبرد. با این که فریدا هیوز - دختر پلات و هیوز - تهیهکنندگان فیلم از جمله بیبیسی را به سودجویی متهم کرده است، ولی فکر میکنم فیلم توانسته است به خوبی از این ورطه سربلند بیرون بیاید. در هر صورت، اگر خیلی علاقمند هستید، میتوانید برای شناختن شخصیت پلات، اول کتاب «حباب شیشه» (ترجمهٔ گلی امامی، نشر باغ نو) را بخوانید. البته باید بگویم که ماجراهای کتاب از نظر زمانی هیچ همپوشانیای با ماجراهای فیلم ندارند.علاقمندان به شعر معاصر انگلیسی توقعشان را بالا نبرند؛ فیلم به شکل خیلی دمدستی در ابتدایش، تعدادی از اسامی شاعران را هولهولکی توی گفتگوها تپانده است و بعد که زندگی برای پلات و هیوز سخت شد، دیگر به کلی، حرف و اثر چندانی از شعر نیست. در هر صورت اگر میخواهید بدانید که گاوها، میلتون دوست دارند یا چاوسر، حتماً این فیلم را ببینید.
دوم؛ کاپوتی
فیلمی تأثیرگذار در مورد ترومن کاپوتی در مدت زمانی که او درگیر نوشتن کتاب «In Cold Blood» بود. دیدن این فیلم برای کسانی که چه بهعنوان نویسنده و چه به عنوان خواننده، دستی در ادبیات داستانی دارند بسیار بسیار واجب است. بازی فیلیپ سیمور هافمن مثل همیشه درخشان است و بعضی جاها اشک به چشم آدم میآورد. فروپاشیای که در این فیلم خواهید دید شاید فروپاشی روانی هر نویسندهای باشد که نوعدوستی و نیازهای انسانیاش باعث شده که بیش از آنچه حرفهایگری خشک و سرد حکم میکند، درگیر سوژهاش شود.
سوم؛ کافکا
این یکی برخلاف دو فیلم قبلی اصلاً ربطی ندارد به زندگی و حال و روز فرانتس کافکا. میتوان آن را برداشتی عجیب دانست از مایههای اصلی آثار کافکا با تأکید خیلی زیاد بر فضاهای آثار او. در کل، فکر میکنم که بعضی وقتها این فیلم در به تصویر کشیدن دنیای کافکا از «محاکمه» (اورسن ولز) هم جلو میافتد؛ با آن که واضح است که بدون وجود آن فیلم احتمالاً این یکی هیچوقت نمیتوانست وجود داشته باشد؛ ولز خیلی از کورهراهها را در مورد کافکا، با کاویدن در فیلمش برای دیگران گشوده است.
۱۵ شهریور ۱۳۸۷ در ساعت ۱۸:۱۴
salam
khaste nabashid
jaleb bood,hadeaghal baeese konjkavi dar man shod ke bedunam in filma cheturian,vali az koja gireshoon biaram,shoma mitunid komakam konid?
۲۷ شهریور ۱۳۸۷ در ساعت ۱۳:۱۳
این جملت خیلی باحال بود:
در کل، فکر میکنم که بعضی وقتها این فیلم در به تصویر کشیدن دنیای کافکا از «محاکمه» (اورسن ولز) هم جلو میافتد؛
امیدوارم راحت پیدا بشن. و متشکر بخاطر معرفی