«ترس» اثرِ کارور

چند وقت پیش به درخواست یکی از دست‌اندرکاران یکی از مجلات دانشجویی دانشگاهمان مطلب کوتاهی نوشتم در مورد «ریموند کارور»؛ یکی دو پاراگراف خلاصه در مورد زندگی و آثارش. دنبالهٔ آن مطلب چهار تا از اشعار او را که قبلاً به فارسی ترجمه کرده بودم، آوردم. داشتم فکر می‌کردم که بد نیست آن‌ مطلب را اینجا بگذارم که شما هم بخوانید.
یکی از این اشعار شعری است به اسم «ترس» (Fear) که ترجمه‌اش در زیر می‌آید :

ترس

«ترس از دیدن ماشینِ پلیس که تو حیاطِ جلویی می‌ایسته،
ترس از چرت زدن در شب،
ترس از بی‌خوابی،
ترس از زنده‌شدن گذشته،
ترس از دَر رفتن حال و لحظه،
ترس از زنگ تلفن توی سکوت مرده‌ٔ شب،
ترس از گردباد و رعد و برق،
ترس از مستخدم زنی که روی گونه‌ش لکه‌ای داره،
ترس از سگهایی که به من گفته شده بود گاز نمی‌گیرن،
ترس از اضطراب!
ترس از شناسایی جسد یه دوستِ مرده،
ترس از بی‌پول شدن،
ترس از خیلی پول داشتن، با اینکه مردم اینو باور نمی‌کنن،
ترس از گزارش‌های روانپزشکی،
ترس از دیرکردن و ترس از رسیدن قبل از همه.
ترس از دیدن دستخط بچه‌هام روی پاکت‌ها.
ترس از اینکه اونا قبل از من بمیرن و احساس گناه کنم.
ترس از اجبار به زندگی کردن با مادرم در دوران پیری‌اش، وقتی خودم هم پیر شدم.
ترس از پریشونی.
ترس از اینکه امروز با یه یادداشت تلخ تموم شه.
ترس از بیدارشدن و فهمیدن‌ِ اینکه تو رفتی.
ترس از عاشق نبودن و ترس از عاشق نبودن به اندازهٔ کافی.
ترس از اینکه چیزی که دوست دارم، برای اونایی که دوست دارم، کُشنده از آب دربیاد.
ترس از مرگ.
ترس از عُمر طولانی.
ترس از مرگ.

این رو گفتم.»

پروندهٔ پی‌دی‌اف مطلب اینجاست. متن شعرها به زبان اصلی هم در وب‌گاه «آمریکن پوئمز» در دسترس است.



۴ نظر دربارهٔ ««ترس» اثرِ کارور» داده شده است.

  1. sahand khanoom چنین گفته است :

    engar tamume lahzehamoon ba hamin bim o omid ha gereh khorde

  2. سین چنین گفته است :

    سلام
    من این نویسنده رو نمی‌شناختم، مرسی که راجع بهش نوشتید. باورتون نمیشه وقتی که شعر ترس رو خوندم، یاد ترس‌های خودم افتادم. خیلی‌‌هاش شبیه ترس‌های خودم بود.

  3. marzie چنین گفته است :

    salam, man yalda bazi davat kardam shoma ro age doost darin u ham eteraf konin bad ham ۵ anfare dige ro khone kahrab konin, albate age doost darin

  4. Soie چنین گفته است :

    Fear of death.
    Fear of living too long.
    ….
    Deja Vu!

نظر دهید