گذرنامهٔ دوم…
در کتابی که تازگیها پسر سوزان سونتاگ، دیوید رِیف، دربارهٔ کشاکش او با بیماری مرگآورش نوشته، آمده است که وی در رویارویی با سرطان برای اولین بار احساس میکرده است که خاص نیست. او سالهای سال پیش در کتاب بیماری به مثابهٔ استعاره مینویسد:
«بیماری، نیمهٔ تاریک زندگی است و شهروندیای دشوارتر. هر که زاده میشود شهروندیای دوگانه دارد؛ یکی در مُلک سلامت و دیگری در مُلک بیماری. با وجود این که همهٔ ما ترجیح میدهیم از گذرنامهٔ خوبمان استفاده کنیم [ولی] دیر یا زود هر یک از ما مجبور میشویم دستِ کم برای مدتی خود را بهعنوان شهروند آن مکانِ دیگر معرفی کنیم.» (بیماری به مثابهٔ استعاره، ۱۹۷۸، پیشگفتار، ص.۳)
برای نقدی در مورد کتاب میتوانید مقالهٔ پریروز هرالد تریبیون را ببینید و برای فصل اول کتاب ریف، شنا در دریای مرگ، این پیوند را ببینید.
[عکس: «سوزان سونتاگ» اثر پیتر هوجَر]
۱۴ بهمن ۱۳۸۶ در ساعت ۱:۲۱
چه تشبیه به جایی … و غریب … در این دنیای دو هویتی ، نقش پزشکان جالب است : مرزداران و مرزنشینان دائم …
راستی… شامه ما به بوی بیماری تیز تر است : سلامتی لطفا دیگر؟
۱۴ بهمن ۱۳۸۶ در ساعت ۲۲:۲۲
مرسی از معرفی. آن جا که گفته سونتاگ وقت بیماری برای اولین بار احساس کرده مثل بقیه است خیلی نکته بود برام. من که یک هفته است به دلیل بیماری خانهنشین ام حتمن همهی لینکها را میخوانم!
امیدوار ام همهی دوستان هم سلامت باشند!
۱۵ بهمن ۱۳۸۶ در ساعت ۲۰:۱۱
لینک هرالد تریبونت خراب است. درستش این است:
http://www.iht.com/articles/۲۰۰۸/۰۲/۰۱/arts/IDSIDE۲.php?page=۱
۱۵ بهمن ۱۳۸۶ در ساعت ۲۱:۰۴
مصطفا جان ممنون از اطلاع در مورد پیوند خراب و آرزوی سلامتی.
۱۸ بهمن ۱۳۸۶ در ساعت ۱۸:۵۸
Shervin jan oon blog o taghir dadam, digeh behesh access nadaram. Sorry