فرودگاه‌ها

یکدیگر را در ِآغوش می‌گیریم، خداحافظی می‌کنیم و با چشمانِ اندکی نمناک که خوشی‌ها و ناخوشی‌هایِ مشترک پسِ پشت آن‌ها مرور می‌شوند، دوستان را می‌سپاریم به جریان رود بی‌انتهای زندگی. از پشت شیشه‌ها برایشان دست تکان می‌دهیم تا جایی که چشم‌ها رنگ لباسشان را از میان رنگ‌ها و بزرگی و کوچکی تن‌ها تشخیص می‌دهند و بعد…بعد پشت می‌کنیم و می‌رویم و عادت می‌کنیم به خداحافظی‌هایی که وقت سلام بعدی‌شان دیگر معلوم نیست.

سبزه، سبزتر بود
نور، روشن‌تر
طعم‌ها، شیرین‌تر بود
شب‌های اعجاب بود و حلقهٔ دوستان،
درخشش مهِ صبحدم
جاری آب.
رود بی‌انتها.
تا همیشه و همیشه…

امیدهای بزرگ»، از آلبوم «ناقوس جدایی» پینک فلوید]



یک نظر دربارهٔ «فرودگاه‌ها» داده شده است.

  1. هادی چنین گفته است :

    خداحافظی گاه برایم سخت است، برای همین
    گاه سلام نمی‌کنم
    گاه خداحافظی نمی‌کنم

نظر دهید