اجبار دلنشین
دوستی دارم به نام هـادی که دوست محشری است. توجه تو را همیشه به آنچه جلب میکند که عادت کردهای از کنارش بیتفاوت بگذری، چیزهایی که به اهمیتشان آگاه نبودهای و سوالهایی که از هر پاسخی مهمترند. دستاندرکار هنر طراحی و گرافیک است و دوستدار فناوری و ایدههای بکر. در یک کلام، دوستی است که همنشینی با او لذتبخش است و واقعاً آموزنده. امروز ظهر پیام کوتاهی روی تلفن همراه از او دریافت کردم :
«امروز صبح خیلی کلافه بودم. کار مونده، اوضاع مالی، روحیه ضعیف…از دارایی تماس گرفتند که پاشو بیا! گفتم این هم یک دردسر. در مسیر گذاشتم که [پخشکنندهٔ موسیقی] آهنگ اتفاقی پخش کنه. The Show Must Go On از Queen آمد. با خودم فکر کردم ما چارهٔ دیگری نداریم جز موفقیت و دوام آوردن، آن هم تنهایی و بدون تکیه…»
راست میگوید. این اجبارش برای موفقیت برای من آموزنده است که مدتهاست شور موفقیت را از خود دور دیدهام و از جهانی که میگذرد عقب ماندهام. به او گفتم که خوب باشد و مراقب سلامتیاش. باید به خودم هم اینها را بگویم!
این جمله را باید بنویسم و جایی بزنم که جلوی چشمم باشد : «ما چارهٔ دیگری نداریم جز موفقیت».