سولاریس، آینهٔ گذشته؟
دارم کتاب سولاریس، اثر نویسندهٔ شهیر تازه درگذشته استانیسلاو لم را میخوانم. روز پنجشنبه از کتابخانه به امانتاش گرفتهام و امشب در یک نشست، ۱۰۰ صفحهای خواندم. رمان جذابی است و باعث تاسف است که قبلاً در فهرست کتابهایم نبوده و نخوانده بودمش. متاسفانه کتاب چاپ خیلی سالِ پیش است و ترجمهاش هم چنگی به دل نمیزند. فکر میکنم وقتاش باشد که مترجمی خوب آن را با بازنگری دوباره ترجمه کند.
سیارهٔ سولاریس جای جالبی است. البته جالب برای من خواننده، و یک جهنم مجسّم برای شخصیتهای داستان که با تکهای از گذشتهٔ از دسترفتهٔ خودشان به شکلی کاملاً مادی روبرو میشوند؛ شخصی مُرده از گذشتهٔ ایشان در برابر چشمانشان حیات دوباره یافته است و این از خصوصیات این سیاره است که خاطرات را به شکلی تمام و کمال، زنده و مجسم میکند.
چیزی که در باقی داستان بر من مشخص خواهد شد این است که آیا سولاریس جهنم سه سرنشین ایستگاه فضایی سطح این سیاره خواهد بود یا اینکه راهی پیدا میشود که با گذشتهشان از در مسالمت درآیند؟ و آیا سولاریس نمودی از آنچه از آن در متون مذهبی ادیان با عنوان «بازگشت بدی به بدکار به شکلی تمام و کمال» نام برده میشود، نیست؟
اینها به زودی مشخص خواهد شد. به این مساله فکر کنید که اگر در سولاریس بودید کدام خاطره و شخص برای شما زنده میشد؟ گاهی فکر این قضیه هم آدم را میترساند!
بهروز رسانی: کتاب را دو روزه تمام کردم! فکر میکردم دوران کتابخواریام به سر آمده است ولی گویی هنوز امیدی هست. در هر صورت کتاب بسیار عمیقی بود و شاید عمیقترین اثر علمی-تخیلی در ژانر کیهاننوردی. فکر کنم حتی از «۲۰۰۱:یک اودیسهٔ فضایی» هم عمیقتر باشد. در آن دورانِ تب فضا که تا سالهای سال بعد آمریکا را رها نکرد و دستاوردش چیزی مثل «جنگهای ستارهای» شد، بوجود آمدن چنین رمانی - البته مسلماً نه در آمریکا - خیلی مهم است.
در این رمان موجود فضایی - همان «اقیانوس هوشمند» - نه بدجنس و بدخواه است و نه نیکخو و کمککننده و مهربان. او واقعی است بدلیل اینکه سیاه و سفید نیست. شاید بر حسب حرفهایی که در فصل آخر رمان زده میشود، موجودی باشد هوشمند که دوران کودکیاش را به سر میبرد و در اصل دارد از انسانها میآموزد. به هر حال، دغدغهٔ اصلی نویسندهٔ کتاب و داستانی که مطرح کرده است به نظر من این است که انسان هنوز نسبت به خود شناختی جامع نیافه، به سوی ستارهها شتافت و این مشکل عمدهٔ او خواهد شد. فکر میکنم باید بعداً یک مطلبی بنویسم در مقایسهٔ کتاب سولاریس با کتاب اودیسهٔ فضایی. بعضیها حتی فیلمی که تارکوفسکی از روی سولاریس ساخته است را جوابی به فیلم کوبریک میدانند.