استادان و شاگردان (۳)
شنبه, تیر ۳۱م, ۱۳۸۵دوستی دارم که در حال نوشتن پایاننامهاش است. ایشان مدیر انجمن علمی گروه مهندسی کامپیوتر دانشگاه ما بودند و رابطهشان با مدیر گروه هم خوب بود. با هم یکی دو تا کار تحقیقاتی دانشجویی مشترک کردهایم و بحثهای تند و دعوا و مرافعه هم زیاد داشتهایم.
همین اواخر دیدم که در یادداشتی توپیده است به همهٔ […]