بایگانی ماهانه خرداد, ۱۳۸۷

واگویه‌ها (۵)

شنبه, خرداد ۱۱م, ۱۳۸۷

دلتنگی، قانقاریای احساس است. اول کار، از یک زخم کوچولو شروع می‌شود…

واگویه‌ها (۴)

جمعه, خرداد ۱۰م, ۱۳۸۷

در زندگیمان بارها اتفاق می‌افتد که کسی بخواهد که از او - به هر نحوی - پشتیبانی کنیم. به آن‌هایی فکر می‌کنم که به پشتیبانی کسانی چون من و تو اعتماد می‌‌کنند و لحظه‌ای که می‌لغزند، ما بی‌توجه به مسوولیتی که پذیرفته‌ایم به خود سرگرمیم و دنیای خود. آنک فرومی‌افتند تا کِی بازْ گاهِ خاستن […]

شهر شما

چهارشنبه, خرداد ۸م, ۱۳۸۷

هیچوقت دوست داشته‌اید که در شهرکی زندگی کنید که خودتان و کسانی هم‌فکر خودتان آن را با کمک متخصصین طراحی کرده باشید و همراه با همان همفکران در آن زندگی کنید؟
با این که اینها آرزوبه‌دلی است کمی تا قسمتی، ولی در هر صورت بد نیست بدانید که کسی تصمیم گرفته اگر تعداد نفراتی کمکش کنند […]

واگویه‌ها (۳)

دوشنبه, خرداد ۶م, ۱۳۸۷

به این فکر می‌کنم که چه بوده و هست که بهترین‌های نسل مرا زیر آسمان‌های جهان در چهارگوشهٔ کُرهٔ خاک پراکند و می‌پراکند؟ عطش شناختن بود یا هوس آسودگی؟ هوش یا بی‌ریشگی؟ درد خانگی یا سودای هویّت بی‌مرز و زندگی بی‌درد؟ این‌ها و چون این‌ها را از خود می‌پرسم که این روزها تیغ دلتنگی رفتگان، […]

واگویه‌ها (۲)

شنبه, خرداد ۴م, ۱۳۸۷

«می‌دانید که مشکل جهانِ بدون خدا چیست؟ این است که بر عهده‌ی خودتان هستید. مسوول کسی غیر از خودتان نیستید. و وقتی به آینده فکر می‌کنید، چاره‌ای ندارید که چنین نتیجه‌گیری کنید که سرنوشت نهایی‌تان فقط نابودی است. اینگونه است که اهمیّت دادن به چیزها، حتّی خودتان، سخت می‌شود. تسلیم شدن به سرگرمی به گناه […]