مصائب زبان اتریشی (۱)
شنبه ۲۷ مهر ۱۳۸۷آدم که بنویسد دستش گرم میشود. یادداشت قبلی را وقتی داشتم برای انتشار میخواندم، فهمیدم که قضیهٔ آلمانیِ اتریشی احتمالاً برای کسانی که آلمانی نمیدانند مبهم خواهد بود. میخواستم یک پیوندی بدهم که بشود اطلاعات لازم را از آنجا کسب کرد ولی بعد دیدم که به دلیل عمق فاجعه و با هدف خودآموزی هم که شده، یک مجموعه یادداشت اختصاص بدهم به مصائب زبان آلمانی اتریشی. قبلاً، مارک تواین برای خود زبان آلمانی چنین کاری کرده بود و بخشی از یکی از کتابهایش را - که سفرنامهٔ اروپاست - به خواص «The Awful German Language» اختصاص داده است.
باری، دو مثال اول از آنهایی است که در سوپرمارکت بر آدمیزاد آشکار میشود؛ واضح و مبرهن است که انگلیسیها به «گوجهفرنگی» میگویند «tomato». و در آلمانی معیار به آن میگویند «Tomate» و مونث است. اتریشیها به آن میگویند «Paradeiser» یا «Paradeisapfel» و مذکر است. طبعاً میتوانید حدس بزنید که چه اتفاقی افتاده. اگر در کشور ما میوهٔ بهشت میتواند چیزهای متفاوتی باشد (سیب، خرما، انجیر، …)، در نظر اتریشیها میوهٔ بهشت (یا «سیبِ بهشت»)، گوجهفرنگی است. متآسفانه، قضیهای که پشت این تصوّر است، با اندکی تحقیق بر من معلوم نشد. ولی حسابش را بکنید که آدم و حوّا سر گوجهفرنگی، آن گند را بالا آورده باشند؛ آن وقت عبارت دراماتیک «سیب حوّا» و عبارت شبهپزشکی «سیبِ آدم» تبدیل میشود به یکی از اجزای سالاد.
برعکس، مورد دومی به زبان فارسی نزدیکتر است؛ در آلمانی معیار به «سیبزمینی» میگویند «Kartoffel» ولی در اتریش به سیبزمینی میگویند «سیبزمینی»؛ «Erdapfel».