اول از همه من از همهٔ دوستانی که گاهگداری سر میزنند اینجا و میبینند خبری نیست واقعاً باید معذرت بخواهم. شما که غریبه نیستید؛ آدم گاهی اولویتهای زندگیاش بالا و پایین میشوند یا برای مدتی طولانی، دل و دماغ نوشتن ندارد یا اگر هم داشته باشد حرفی برای گفتن نیست یا اگر چیزی دارد برای گفتن، اینقدر این دست و آن دست میکند، که به کل فراموش میشود آن حرف و حدیث. بگذریم…
رباعیای دیدم از هوشنگ ابتهاج که واقعاً در شرایط کنونی ارزش نقل کردن دارد:
سحرخیزان به سرناها دمیدند نگهبانان مشعل ها دویدند
غریو از قلـعهٔ ویـرانه برخاسـت گرفتاران به آزادی رسیدند