هایکوی شهری (۴)
یکشنبه, اردیبهشت ۲۳م, ۱۳۸۶آنگاه که خط آسمان
از پنجره پیدا نبود،
وقت رفتن است.
آنگاه که خط آسمان
از پنجره پیدا نبود،
وقت رفتن است.
علیاصغر حداد تازگیها کتابی از داستانهای کوتاه کافکا را ترجمه کرده است. به همین بهانه روزنامهٔ «اعتماد ملّی» با این مترجم مصاحبهای (PDF) در مورد کافکا و جهان داستانیاش انجام داده است که به خواندنش میارزد. حداد در بخشی از این مصاحبه چند جملهای از کافکا در مورد «پندار»هایش را نقل میکند :
«مدام میکوشم چیزی […]
در باران ایستاده،
در حیاط بیمارستان،
آنجا که ارواح بال میگشایند.
در ترافیک میاندیشند
آدمهای زمانهٔ سرعت؛
مانِشِ محض.
آمبولانس گذشت.
در شلوغی خیابان
عابران سهمی برداشتند از مرگ.