رساله
شنبه, بهمن ۵م, ۱۳۸۷0
0
آلن گینزبرگ روی بام خانهاش در نیویورک، ایستساید پایین، بین خیابان B و C،
پاییز ۱۹۵۳، عکس از ویلیام باروز،
حق تکثیر: ویلیام باروز از طریق آلن گینزبرگ و کوربیس.
اولین بار بخشهایی از شعر «امریکا» را در مستند اسکورسیزی دربارهٔ باب دیلان - «راهی به خانه نیست» - شنیدم. حال و هوای شعر برایم […]
اول؛ سیلویا
گزارشی تقریباً دقیق و بیطرفانه از چند سال آخر زندگی سیلویا پلات پس از ازدواج با تد هیوز. در مورد این دو شاعر مشهور، کشمکشهای بسیاری بین صاحبنظران وجود داشته و دارد. عدهای پلات را قربانی بیوفایی و زنبارگی هیوز میشمارند و برخی اعتقاد دارند که پلات آنقدر از لحاظ روانی بیمار و ناامن […]
«لنی وقتی شب به اسکی میرفت حال عجیبی پیدا میکرد، که بعد دوست نداشت به آن فکر کند. البته او به خدا اعتقادی نداشت، چه حرفها! ولی احساس میکرد که به جای خدا کسی یا چیزی هست. کسی یا چیزی که با خدا کاملاً فرق دارد و هنوز به داد کسی نرسیده است. وجود او […]
امروز صبح که همینها اتفاق افتاد، کتابی را برای خواندن دست گرفتم که تعریفش را شنیده بودم و گویا کمی هم برای کتاب دردسر درست شده بود در دوران وزارت وزیر وزین جدید (یا جدید وزین) ارشاد. کتابی است کوچک با جلدی سرخِ سرخ و خطخطیهای مشکی بالای جلد. نامش «میرا»ست و ترجمهٔ لیلی گلستان. […]