اکسکیسیدی (۳): کابوسها
چهارشنبه, اسفند ۱۵م, ۱۳۸۶[این اثر ترجمهای است از یکی از کاریکاتورهای xkcd و تحت مجوز کریتیو کامانز از نوع Attribution-NonCommercial نسخهٔ ۲.۵ منتشر میشود.]
[این اثر ترجمهای است از یکی از کاریکاتورهای xkcd و تحت مجوز کریتیو کامانز از نوع Attribution-NonCommercial نسخهٔ ۲.۵ منتشر میشود.]
«وقتی از یک فیلسوف قدیمی رُمی پرسیدند که چگونه میخواهد بمیرد، او گفت که دوست دارد در حمامِ آبِ گرم رگاش را بزند. فکر کردم که ساده است دراز کشیدن در وان و تماشای سرخی که جهش پشتِ جهش در میان آب شفاف، از مچهایم میشِکُفد تا این که زیرِ سطحی زرقوبرقی چون گلهای خشخاش […]
[این اثر ترجمهای است از یکی از کاریکاتورهای xkcd و تحت مجوز کریتیو کامانز از نوع Attribution-NonCommercial نسخهٔ ۲.۵ منتشر میشود.]
یکی از زیباترین و هوشمندانهترین چیزهایی که این اواخر دیدهام، کاریکاتورهای رندال مونرو است که با عنوان اکسکیسیدی (وبگاه، ویکیپدیا) منتشر میشود. توصیفی که خود طراح برای وبگاهش برگزیده چنین است : «وبکاریکاتورهایی دربارهٔ عشق، کنایه، ریاضیات، و زبان». حقیقتش را بخواهید، بسیاری از کاریکاتورهای اکسکیسیدی ارجاعاتی ریزبینانه به عناصر فرهنگیای دارند. این ارجاعات […]
کاربری روی یکی از این سایتهای شبکهٔ اجتماعی برای کاربر دیگری پیغامی گذاشته بود به خط زیبای فارگلیسی و به این مضمون [سانسور از من است]:
«۱۰ شهریور نمایشگاه […]آرت…اگر دوست A نیستید خوشحال میشم تشریف بیارید» - از طرف B
توضیح اینکه A و B هر دو هنرمند هستند و رسانههای هنری هر دوشان هم نو […]