عمیق…
شنبه, بهمن ۲۷م, ۱۳۸۶«وقتی از یک فیلسوف قدیمی رُمی پرسیدند که چگونه میخواهد بمیرد، او گفت که دوست دارد در حمامِ آبِ گرم رگاش را بزند. فکر کردم که ساده است دراز کشیدن در وان و تماشای سرخی که جهش پشتِ جهش در میان آب شفاف، از مچهایم میشِکُفد تا این که زیرِ سطحی زرقوبرقی چون گلهای خشخاش […]